خدای حافظه جهان | علیرضا محمدی کمال آبادی متولد 1346 در روستای کمال آباد جرقویه علیا هستم، مدرک تحصیلی بنده دیپلم است و جانباز جنگ تحمیلی هستم.

در سال ۶۱ وقتی که ۱۵ سالم بود در ذیل نیرو‌های تیپ ۱۴ امام حسین (ع) به جبهه رفتم. خیلی طول نکشید که به همراه نیرو‌های این تیپ وارد عملیات الی بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر شدیم و در مرحله دوم همین عملیات، به تاریخ 17/02/1361 دچار موج‌گرفتگی شدیدی شدم. در آن ماجرا یکی از همرزمانم که به نظرم معاون گردان بود، از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش متلاشی شد.

موج‌گرفتگی باعث شد تا علاوه بر از بین رفتن قدرت شنوایی یکی از گوش‌هایم، در سرم صدای زنگی می‌شنیدم که هنوز هم با من است. این حالت گیجی و صدای زنگ باعث می‌شد که دیگر نتوانم از قدرت حافظه‌ام به خوبی استفاده کنم. چرا که نمی‌توانستم ذهنم را متمرکز کنم. با چنین وضعیتی رفته‌ رفته از جامعه طرد شدم. همان زمان دستفروشی می‌کردم،  پارچه می‌فروختم و کافی بود یک نفر از من خرید کند و مثلاً بگوید پارچه را می‌برم خانه اگر خوب نبود پس می‌آورم. او می‌رفت و همین که از جلوی چشمم محو می‌شد به کلی فراموشش می‌کردم و عواقب این فراموشی دردسرساز می‌شد.

از زمان موج‌گرفتگی به مدت 24 سال بخش زیادی از قدرت حافظه خود را از دست دادم و به ناگاه در سال 1385 علاوه بر بازگشت حافظه‌ ام، این بار چنان از این موهبت الهی برخوردار شدم که بسیاری از اعداد و جدول‌های سخت و دشوار را در مدت زمان کوتاهی از بر می‌کردم.

حالا من می‌توانم عدد پی در ریاضی (3/14) را تا 2700 رقم بعد از ممیز بگویم، اگر شما بپرسید صدمین رقم آن چیست در یک لحظه پاسخ صحیح را از من دریافت می کنید؛ همچنین برای هر یک از این ارقام بصورت جداگانه 2700 شماره چند رقمی دیگر را در ذهن خود ذخیره دارم و به هر یک از اعداد پی تخصیص داده ام.

اگر تعدادی رقم را کنار هم قرار دهیم به عنوان مثال 100 رقم، با چند دقیقه نگاه کردن می‌توانم از آخر به اول یا بلعکس را بگویم.

ذهن من نقشه جغرافیایی جهان است و تمام کشور های جهان با پایتخت ها را از بر هستم و می‌توانم در کوتاه ترین زمان ممکن بگویم.

حدود 80 کلمه و بیشتر را چند دقیقه نگاه می‌کنم و پس از آن می‌توانم از اول به آخر یا بلعکس و همین طور از وسط به دو طرف بخوانم.